باران نامه

سلام!حال همه ی ما خوب است ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند...

باران نامه

سلام!حال همه ی ما خوب است ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند...

هوای ابری...

گاهی برای لباس پوشیدن چقدر دیر می شود 

 

وقتی رنگ آسمان یکدست است  

 

ابرها در هم فرو رفته اند  

 

در آسمان و زمین آب از آب تکان نمیخورد  

 

اگر روزها لباسهایت بر چوب لباسی آویزان باشند  

 

و اگر رنگ همه آنها      به پای رنگین کمان هم برسند  

 

خانه سرد است   وقتی کفشی برای رفتن نداری  

  

وقتی درها همه باز هستند   اما صدای بسته شدن دری شنیده نمیشود  

 

هوا این روزها سرد است  

 

نه تابستان  نه پاییز است  

 

بهار و زمستان هم از یاد رفته است  

 

هوا شاید چیزی بین صبح و شب است  

 

هوا هوای ابریست که خیال باریدن ندارد ! 

 

چقدر به مادر گفتم لباسها را با دست بشور  

 

شاید کسی زیر هوای ابری   لباسهایش را جا نگذارد ... 

آه! چه عزیزی  مادر  که همه قصه ها  آخر سر تو خراب می شود...

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:03 ب.ظ http://enekaseab.blogsky.com/

من تجربه کردم:) به منم سر بزن.

حامد پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:32 ب.ظ http://breathless.persianblog.ir/

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد